حسین شریعتمداری در سرمقاله امروز کیهان خطاب به تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان نوشت: اگر خروج عزتمندانه از NPT را که مطابق ماده 10 معاهده یاد شده حق مسلم کشورمان است به مصلحت نمیدانید- که به مصلحت است- چرا نباید جغرافیای مذاکره را تغییر داد؟ به گزارش ایسنا در این سرمقاله آمده است: الف: در گلستان سعدی آمده است؛ «یکی گیسوان بافت که علویم و با قافله حجاز به شهر اندر آمد، که از حج همی آیم و شعری به نزد ملک برد، که خود سرودهام. یکی از ندیمان پادشاه که آن سال از سفر دریا آمده بود گفت؛ او را عید اضحی- عید قربان- در بصره دیدم، پس حاجی چگونه تواند بود؟! دیگری گفت پدرش نصرانی است، علوی چگونه باشد؟! و شعرش را به دیوان انوری یافتند»!... فردا نمایندگانی از آژانس بین المللی انرژی اتمی برای مذاکره درباره پرونده هستهای کشورمان به تهران میآیند و مذاکراتی را دنبال میکنند که از 10 سال پیش آغاز شده و در سطوح مختلف ادامه یافته ولی تاکنون کمترین نتیجهای درپی نداشته است. بازخوانی فراز و نشیبهای طی شده در طول 10 سال گذشته و نگاهی به شواهد پیش روی کمترین تردیدی باقی نمی گذارد که چنانچه از سوی ایران در جغرافیای کنونی مذاکرات تغییری داده نشود، باز هم نتیجه، همان خواهد بود که تاکنون بوده است. یعنی اثبات صلح آمیز بودن فعالیت هستهای ایران اسلامی و انکار این واقعیت ملموس و شفاف از سوی حریف، بنابراین از ادامه مذاکرات در این بستر که هیچ ضابطه فنی و حقوقی تعریف شدهای ندارد کدام مقصود مطلوبی را انتظار داریم؟! و چرا باید در میدانی که عرض و طول آن را حریف به میل خود- و نه براساس قوانین و ضوابط پذیرفته شده بین المللی- ترسیم کرده است، به مذاکرات ادامه دهیم؟! نگاهی گذرا به پیشرفتها و دستاوردهای هستهای کشورمان به وضوح نشان میدهد که تمامی آنچه امروزه داریم را بیرون از چارچوب تحمیلی آژانس و شورای امنیت سازمان ملل به دست آوردهایم و اگر قرار بود به شرایط تحمیلی و باج خواهانه حریف در مذاکرات 10 ساله تن بدهیم، بایستی تمام فعالیتهای هستهای کشورمان را- درخواست تروئیکای اروپایی در اجلاس لندن- تعطیل میکردیم و تأسیسات هستهای خود را مانند لیبی- پیشنهاد جک استراو، وزیر خارجه وقت انگلیس و عضو تیم مذاکره کننده تروئیکای اروپایی- با کشتی به آمریکا و اروپا تحویل میدادیم! این فرمول جاری و آزمون شده در معادلات بین المللی را نباید نادیده گرفت که در عرصه بینالمللی، سهم هر کس را به اندازه قدرت و اقتدارش میدهند و نه متناسب با میزان چانه زنی در مذاکرات! اکنون باید دید از مذاکرات چه به دست آوردهایم که از ادامه آن - با مختصات کنونی- انتظار داشته باشیم؟! ب: مذاکره در عرف سیاسی، تعریف پذیرفته شدهای دارد و از آن با عنوان نشست و گفتوگویی یاد میکنند که ترجمه دیگر آن «بده بستان» -TAKE GIVE - است. یعنی هر یک از طرفین مذاکره امتیازی میدهند تا امتیازی بگیرند و اگر غیر از این بود، مذاکره مفهوم و معنایی نداشت. حالا صرفنظر از چالش و مذاکرات 10 سال گذشته که در تمامی آنها -بدون استثناء- حریف درپی امتیازگرفتن بوده و حاضر به دادن هیچ امتیازی نبوده است، مروری گذرا بر گزارش اخیر آژانس که روز 26 آبان 91 -17 نوامبر 2012- منتشر شده است نیز به وضوح نشان می دهد «مذاکره» از نگاه حریف فقط یک «بهانه» است و تصمیمها -بخوانید تحمیلها- بیرون از اتاق مذاکره طراحی شده و میز مذاکره برای اعلام -باز هم بخوانید ابلاغ!- آن است. به چند نمونه از گزارش یاد شده توجه کنید؛ 1- در مقدمه تمامی گزارش های قبلی- اعم از گزارش های البرادعی یا آمانو- روی بخش نظامی تأکید ویژه و خاص نمیشد، چرا که هیچ نشانهای از آن نبوده و نیست و تنها اعلام میشد «این گزارش درباره آخرین وضعیت هستهای ایران است» اما در بند 3 گزارش نوامبر تأکید شده که «این گزارش درباره ابعاد نظامی احتمالی فعالیت هستهای ایران است»! یعنی یک گام کینه توزانه و بدون دلیل دیگر به جلو! 2- در گزارش های قبلی در بخش مربوط به اطلاعات ارائه شده به آژانس درباره ابعاد نظامی احتمالی، حداکثر آن که اعلام میشد این اطلاعات به طور کلی -OVERALL- قابل بررسی است. ولی در گزارش اخیر آمده است «اطلاعات آژانس درباره ابعاد نظامی احتمالی برنامه هستهای ایران معتبر است»! و واژه «به طور کلی» حذف شده است! 3- در گزارش نوامبر، چندبار بر لزوم دسترسی بدون تأخیر به همه سایتها، تجهیزات، افراد و اسناد، تاکید شده است و در بند 4 و 41 علاوه بر موارد قبلی، ضرورت دسترسی آژانس به «اطلاعات» و «مواد» هم اضافه شده است! و نکته درخور توجه آن که از قول شورای حکام آمده است «ایران حق هیچگونه پیش شرطی ندارد»! و این در حالی است که ایران مطابق قوانین صریح پادمان، برای اجازه بازرسی پارچین خواستار پرسش های آژانس شده بود که آژانس برخلاف روال قانونی از ارائه آن خودداری ورزیده است. و از سوی دیگر قرار بود برای ادامه مذاکرات چارچوب - MODALITY- مشخصی با توافق طرفین تعیین شود. ولی در گزارش اولا؛ حق قانونی ایران در قبول مدالیته نفی شد، و ثانیا؛ بازرسی از پارچین قطعی تلقی شده است! 4- در بند یاد شده، به جای واژه «سایت»، واژه «سایتها» به کار رفته که مفهوم آن اجازه دسترسی بازرسان آژانس به تمامی مراکز نظامی و غیرنظامی جمهوری اسلامی ایران، بدون هیچ استثناء است! و این نه فقط با مفاد NPT و پادمان مربوطه مغایرت دارد، بلکه در صورت پذیرش پروتکل الحاقی از سوی ایران نیز درخواست یاد شده، غیرقانونی خواهد بود. 5- در حالی که مفهوم قانونی و تعریف شده مذاکرات و تعامل طرفین، «امتیاز در برابر امتیاز» یعنی «بده بستان» است، در هیچ بندی از گزارش نوامبر نه فقط اشارهای نشده که آژانس در مقابل امتیازهایی که مطالبه میکند، چه امتیازی خواهد داد؟ بلکه با قلدری و حالت طلبکارانه، موافقت کشورمان با این موارد باج خواهانه را تکلیف! ایران نیز دانسته است! 6- آژانس در گزارش خود از واژه «کار ماهوی» -SUBSTANTIVE- استفاده میکند که مفهوم - البته من درآوردی- آن با توجه به مذاکرات قبلی- 2008- آن است که مذاکرات باید به نتیجهای که آنها از قبل در نظر گرفتهاند منجر شود!! آیا وقیحانه نیست؟! یعنی، چنانچه نتیجه مورد نظر آنها به دست نیامد، ماجرا تمام شده نیست و پرونده هستهای کشورمان کماکان باز خواهد ماند! 7- در گزارش نوامبر آمده است «آژانس بدون پذیرش پروتکل الحاقی از سوی ایران نمیتواند درباره فقدان مواد و فعالیتهای هستهای اعلام نشده تضمین بدهد.» یعنی اینکه، اگر تمامی مراکز نظامی و غیرنظامی خود را نیز برای بازرسی در اختیار آنها قرار دهیم، بازهم آژانس حاضر به بستن پرونده هستهای ایران نخواهد بود! گفتنی است، پیش از این در یادداشتی با اشاره به مطالبات غیرقانونی آژانس، استدلال کرده بودیم که حداقل زمان مورد نیاز آژانس برای پایان دادن به پرونده هستهای کشورمان 200 سال خواهد بود! 8- آژانس درحالی بر پذیرش پروتکل الحاقی از سوی ایران اصرار میورزد که اولا؛ مطابق بند مقدماتی پروتکل الحاقی، پذیرش آن الزامی نیست، ثانیا؛ مشروط به تصویب پارلمان است و حال آن که مجلس شورای اسلامی تعامل فراتر از پادمان را با آژانس ممنوع اعلام کرده است. و اما، نکته جالب توجه آنکه، وقتی به آژانس و شورای امنیت گفته میشود چرا از تأسیسات هستهای رژیم صهیونیستی که خود به داشتن صدها کلاهک اتمی اعتراف دارد، بازرسی نمی کنید؟ پاسخ آن است که اسرائیل عضو NPT نیست! و متأسفانه هیچگاه مذاکره کنندگان کشورمان به آژانس پاسخ ندادهاند که ایران نیز عضو پروتکل الحاقی نیست بنابراین چرا آژانس علاوه بر اجرای پروتکل خواستار دسترسیهای فراتر از آن، یعنی بازدید از مراکز نظامی نیز شده و میشود؟! ولی این رویه را در سایر موارد به کار نمیبرد. البته گفتنی است که موجودیت رژیم صهیونیستی باید از جغرافیای سیاسی منطقه حذف شود. 9- در این بندها از گزارش آژانس دقت کنید؛ در بندهای 43 ، 44 و 45، به گزارش I.S.I.S- سایت فنی وابسته به سیا- درباره پارچین استناد میکند و مینویسد بعد از درخواست آژانس برای بازرسی از پارچین، در اطراف ساختمان مورد نظر آژانس در این سایت نظامی فعالیتهایی صورت پذیرفته است و این فعالیتها باعث میشود که آژانس پس از دسترسی به پارچین هم قادر به «راستی آزمایی» درباره عدم فعالیت هستهای نظامی در این سایت نباشد! در این باره گفتنی است؛ آژانس، اولاً در گزارش های قبلی اعلام می کرد «اگر اجازه بازرسی از پارچین داده شود» ولی این بار به جای حرف اضافه «اگر» از کلمه «بعد از» استفاده شده و بازرسی را قطعی تلقی کردهاند! ثانیا؛ آورده است چون تغییراتی در سایت پارچین داده شده، آژانس بعد از بازرسی هم قادر به اعلام نتیجه نهایی «راستی آزمایی» نخواهد بود! یعنی این که حتی پس از اجازه بازرسی هم، تغییری در ماجرا پدید نمی آید! پس اینهمه اصرار برای بازدید از مراکز نظامی به چه منظوری است؟! پاسخ را فقط به فقط در این جمله می توان یافت «ارزیابی توان نظامی جمهوری اسلامی ایران»! یعنی دقیقا همان خیانتی که تاکنون درباره سایر مراکز مورد بازرسی مرتکب شدهاند. و درباره گزارش اخیر آژانس گفتنی های فراوان دیگری نیز هست که در محدوده این وجیزه نمی گنجد. ج- اکنون باید از تیم محترم مذاکره کننده کشورمان که بارها هوشمندی و صلابت آنان اثبات شده است، پرسید، از مذاکرهای که حریف با نقض آشکار مفاد NPT و پادمان مربوطه، نتیجه آن را پیشاپیش اعلام کرده است چه انتظاری دارید؟! و چرا باید به این مذاکره تن داد؟! اگر خروج عزتمندانه از NPT را که مطابق ماده 10 معاهده یاد شده حق مسلم کشورمان است به مصلحت نمیدانید- که به مصلحت است- چرا نباید جغرافیای مذاکره را تغییر داد؟! مثلا؛ این که ادامه مذاکرات مشروط به آن باشد که آژانس، مفاد و بندهای غیرقانونی و باج خواهانه گزارش نوامبر را پس بگیرد.

نظرات